رشد پسر نازمممممم
خداوندا تو چقدر با عظمتی! چقدر بی انتهایی! چقدر بزرگ و مهربانی
خدا رو توی چشمها، خنده ها و حرکات ایمان می بینم. انگار خدا رو با همه وجودم لمس می کنم. هیچ چیز قشنگ تر از احساس کردن خدا نیست و خدایا از تو ممنونم.
هرچقدر شکر می کنم انگار هیچی نیست. و نیاز به شکر کردن تو هر روز و هر روز در من بیشتر میشه. انگار با بزرگ شدن ایمان این شکرانه ها هم بزرگ تر میشن و من ذره کوچکی هستم که عاجزانه از تو می خوام تا سر سوزنی از نگاهت رو ازمون نگیری، که سخت محتاج توام.
خدای مهربون نمی دونم چه طوری از این همه لطف تو سپاسگزاری کنم ایمانم نعمت کمی نیست و ما تا عمر داریم ازت ممنونیم.
این فرشته پاک و معصوم کنار ما هر روز که میگذره بزرگ تر میشه و ما براش کلی ذوق می کنیم.
پسر خوشتیپ مامانیییی وقتی می خواستیم این کت و برات پرو کنیم از کالسکت اوردیم پایین چقدر ذوق می کردی خیلی خوشحال بودی همش می دویدی اینورو اونور.
ایمان در کنار رودخانه شانون لیمریک
بفرمایید ابگوشتتتتتتتتتت
ایمان در حال چیدن پازلاشه
ایمان عاشق کوکوسبزیه
اینجاهم تازه از حموم امده بودی وای چی بگم از حموم رفتن که اصلا خوشت نمیاد فقط جیغ می زنی که چرا من حموم بردیییییییییییی.
وقتی که می خواستم لباساتو بپوشونمت گریه کردی که چرا حوله رو درمیارییییی با جورو گریه دراوردم بادی رو پوشوندم اونم با گریههههه بعد دیگه مجبور شدم دوباره حواله رو بپوشونمت.
دیدیم سرما می خوری سردت میشه بازم حواله رو دراوردم لباسهاتو پوشیدی والا علاقه ای به حواله نداشتی نمی دونم چرا این سری اینجوری میکردی بعد دیگه پوشیدی تا صبح با اون حواله خوابیدی نمیزاشتی دربیارم .
قربون اون بستنی خوردنت بشمممممممم .
اینم انواع مدلهای TV نگاه کردنت.