سفر نامه تصویری فسقلی در استانبول
سلام شیرینی زندگیممممممم عسلمممممم ایمانمممممم
عزیز دلم این عکسها مال یک ماه و هفده روزه پیش که داشتیم از ایران برمی گشتیم پروازمون از تبریز به استانبول بود یه شب هم موندیم تو استانبول الان وقت کردم بنویسمممممم گلم دیگه چیکار کنم وقت نمی کنم بیام زیاد آپ کنم شرمنده دوستان عزیزم هستم که پیش اونا هم نمی تونم زیاد برم انقدر ایمان منو در گیر خودش کرده نمی تونم به هیچ کارم برسم وقتی میام بشینم پشت لپ تاب یا بهونه می گیره گریه می کنه یاهم با دستش هولم میده که من بیام اینور اقا بشینه
حالا بریم سر عکسهاااااااااااا.....
اینجا تازه رسیده بودم هتلمون منتظر بابایی بودیم که رفته بود اتاقمونو تحویل بگیره .
ایجا هم جلوی هتله داشتیم با تاکسی می رفتیم مرکز شهر
اینجا هم منتظر مترو بودیم.
مترو که اومد سوارش شدیم اول رفتیم مسجد سلطان احمد
اینجا داخل مسجده می خوای بری بدویییییییییییییییییی
نمایی از مسجد سلطان احمد با عکس شاهزاده
وبعد رفتیم کباب ترکی (دونر کباب) خوردیم جای همه دوستان خالی خیلی خوشمزه بود
.
از اونجا پیاده رفتیم بازار یکمی گشتیم واین کاپشنی که تنته هم واست گرفتیم قربونت برم از دیگه خسته شدی خودت تو کاسکه خوابت برده بود
اینجا هم رفتیم شام بخوریمممممم
دیگه آخر شب شد بر گشتیم هتل استراحت کنیم که صبح به پروازمون برسیم.